صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




عاقبت بی احترامی به تربت امام حسین علیه السلام

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

تربت قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام بواسطه شهیدی و عزیزی که در آن مدفون است قابل احترام است و سزاوار است که انسان آن را احترام کند کمااینکه در بعض ابواب اشاره شد که ائمه علیهم السلام وقتی تربت را می دیدند ابتدا می بوئیدند و بعد می بوسیدند و بر دیدگان مبارک می نهادند و در روایات هم توصیه به این شده است. مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح نقل می کنند که روایت شده هر گاه تربت را برمی دارید پس ببوسید آن را و بر هر دو دیده بگذارید و بر سایر بدن بمالید. لذا تربت احترام خاصی دارد ، بودند افرادی که از روی کینه و

عداوتی که با ائمه معصومین علهیم صلوات الله اجمعین داشتند و عداوت خودشان را به هر شکلی اظهار می کردند عده ای هم بودند وقتی به قبر امام علیه السلام و یا تربت امام علیه السلام می رسیدند بی احترامی می کردند و به خاطر عظمتی که خداوند در تربت حضرت امام حسین علیه السلام قرار داده است آنها گرفتار درد و الم می شدند. و این در روایات متعددی وارد شده است ابن عساکر در کتاب تاریخ دمشق خود دو روایت در این باره نقل می کند.

۱- قال الأعمش: أحدث رجل من اهل الشام علی قبر الحسین بن علی علیه السلام فأبرص من ساعة

می گوید شخص بر قبر حضرت سیدالشهداء العیاذ بالله بول کرد بلافاصله در همان لحظه مرض برص گرفت.

۲- عن جریر عن الأعمش: قال خری رجلّ من بنی اسد علی قبر الحسین بن علی قال فأصاب اهل ذلک البیت خبل و جنون و جُذام و مرض و فقر.

مردی از بنی اسد روی قبر امام حسین علیه السلام غائط می کند آن مرد و اهل منزل او دچار مرض دیوانگی جُذام و فقر می شوند.

این است سزای کسی که به قبر مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام بی احترامی کند.

مکان مقدّسی که محل عروج ملائکه است و زیارتگاه انبیاء الهی

بوده است. مکانی که بر کعبه شرافت دارد.

مرحوم آیت اللّه دستغیب می فرمایند هتک و بی احترامی به تربت حضرت سیدالشهداء جزء گناهان کبیره است بنابراین انداختن تربت از روی اهانت به آن یا لگدمال کردن یا نجس کردن آن و مانند اینها از گناهان کبیره است.

در صورتی که هنگام تخلیه همراه شخص تربت باشد و در مستراح بیفتد واجب است آن را بیرون بیاورد و پاک کند و تا بیرون نیاورد تخلیه در آنجا حرام است و چنانچه بیرون آوردن ممکن نشد باید در آن را بست تا در آنجا تخلیه نشود چنانچه در حرمت هتک قرآن گفته شده است

موسی بن عبدالعزیز نقل میکند که در بغداد یوحنای نصرانی مرا دید و گفت تو را به حق دین و پیامبرت قسم که این شخص که در کربلا هست و مردم او را زیارت می کنند کیست گفتم حضرت امام حسین علیه السلام پسر علی بن ابیطالب و دخترزاده رسول اکرم صلی الله علیه و آله چرا این سؤال را از من پرسیدی گفت: خادم هارون الرشید نیمه شبی آمد. به در خانه ما و مرا با عجله برد تا به خانه موسی بن عیسی هاشمی ، گفت امر خلیفه است که این مرد را که قوم و خویش من است علاج کنی وقتی نشستم و معاینه کردم دیدم فایده ندارد. پرسیدم چه شده دیدم طشتی آوردند و هر چه در درون او بود در طشت خالی گردیده،

گفتم چه شده گفتند لحظه ای پیش نشسته بود و با خانواده صحبت می کرد و سالم بود شخصی آمد اینجا که از بنی هاشم بود و صحبت از امام حسین بن علی علیه السلام شد موسی بن عیسی گفت شیعه ها در باب حسین بن علی علیه السلام تا حدی غلو می کنند که خاک قبر او را برای مداوا استفاده می کنند آن شخص بنی هاشمی گفت این بر من واقع شده و برای من اتفاق افتاده مرا فلان مرض بود با تربت امام حسین علیه السلام آن درد به کلی از من زائل شد.

و خدا مرا به واسطه آن شفا داد. موسی بن عیسی گفت از آن نزد تو چیزی هست گفت بلی گفت. بیاور مقداری آورد مقدار کمی را به موسی بن عیسی داد او هم آن تربت را (العیاذ باللّه) در دُبُر خویش کرد و لحظه ای نگذشت که فریادش بلند شد و صدا می زد النار، النار، الطشت، الطشت. طشت آوردند و به این حال افتاد. از خانه بیرون آمدم و آن بدبخت را در آن حال رها کردم وقت سحر صدای ناله و شیون از خانه او بلند شد و مُرد یوحنا به این سبب مسلمان شد و مکرر به زیارت حسین بن علی علیه السلام می رفت.

مرحوم محدث قمی در مفاتیح الجنان باب فواید تربت مقدسه امام حسین علیه السلام نقل می کند از محدث بزرگوار ثقه الاسلام نوری(ره) در دارالسلام که فرموده است در روزی یکی از برادران من به خدمت ولده ام رسید مادرم دید که در جیب پائین قبای خود تربت امام حسین علیه السلام را گذاشته است. مادرم به او تندی کرد که این کار بی ادبی است به تربت مقدس حضرت سیدالشهداء چه بسا که به زیر ران توبیاید و شکسته شود و برادرم گفت که چنین است که فرمودی و تا به حال دو تا مهر را اینگونه شکسته ام و متوجه نبودم ولکن برادرم عهد کرد که بعد از این تربت را در جیب پائین نگذارد. پس از چند روزی پدرم در خواب دید بدون آنکه از این قضیه اطلاعی داشته باشد که حضرت امام حسین علیه السلام به زیارت او تشریف آوردند و در اتاق کتابخانه نشستند و ملاطفت و مهربانی بسیار کردند پدرم را و فرمودند پسرانت را بخوان تا بیایند و من آنان را اکرام کنم و پدر پسرها را طلبید و با من پنج نفر بودند پس ایستادند در نزد آن حضرت ، در محضر حضرت جامه هایی و چیزهایی دیگر بود سپس یک یک را می خواند و چیزی از آنها به او می دادند و وقتی نوبت به برادر مزبور رسید حضرت نظری بر او می افکند مانند کسی که در غضب باشد. سپس حضرت رو به پدرم می کنند و می فرمایند این پسر تو دو تا از تربت های مرا زیر رانش شکسته است. پس مثل برادران دیگر او را صله ندادند شی ء را پرتاب کردند مقابل او سپس پدرم بیدار شد و خواب را برای والده نقل کرد و والده حکایت را برای ایشان بیان کرد و پدرم تعجب کردند از راستی این خوب.

در روایت است از محمد ازدی که گفت نماز کردم در مسجد مدینه و در پهلوی من دو کس نشسته بودند و یکی از آنها جامه های سفید پوشیده بود پس یکی از آنها به دیگری گفت که خاک قبر حسین شفاست از همه دردها ، و من دردی در اندرونم بود و هر دوا که کردم نفعی ندیدم تا آنکه از خود ناامید شدم پس پیرزنی از مردم کوفه که نزد ما بود روزی نزد من آمد و مرا به آن حالت مشاهده کرد و گفت مرض تو هر روز زیاد می شود؟ گفتم بلی گفت می خواهی تو را معالجه کنم که به زودی به قدرت حق تعالی شفا یابی؟ گفتم آری از خدا خواهم پس آبی در قدحی کرد و برای من آورد چون خوردم در ساعت شفا یافتم و خود را چنان دیدم که گویا هرگز آزاری نداشته ام پس بعد از چند روز به دیدن آن زن رفتم و او را سلمه می گفتند. گفتم سلمه به چه چیز مرا دوا کردی؟ تسبیحی در دست داشت گفت به یک دانه از این تسبیح، گفتم: این تسبیح از چه چیز است؟ گفت از خاک قبر امام حسین علیه السلام گفتم ای رافضیه مرا به خاک قبر حسین دوا کردی (این مرد شیعه نبوده است) و غضبناک از پیش او بیرون آمدم و همان ساعت آن علتی که داشتم برگشت بدتر از اول و تا حال آزار می کشم و از خود ناامید گردیده ام، پس مؤذن اذان گفت برخاستند آن دو نفر به نماز و دیگر ایشان را ندیدم.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در دو شنبه 22 آذر 1395


شهادت امام حسین (ع) اختیاری بوده یا قضا و قدر؟

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تورهوایی کربلا.
 قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است.

قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش،‌ موجودات از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آن‌ها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت،‌ این مرحله را قضا می نامند.

خداوند برای هر موجودی، اسباب هایی قرار داده که هستی و ویژگی‌های موجود بستگی به آن علت‌‌ها دارد. هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و فقط اتفاقی و بی حساب نیست. همان گونه که در بارش برف و باران عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت،‌ به انجام آن می کوشد. پس هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است.

این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد،‌زیرا اختیار و آزادی یکی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر کرده که بشر کارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این که می گوییم کارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد. خداوند برای حوادث جهان، علل و اسبابی مقدّر کرده،‌در مورد افعال انسانی،‌عقل و اراده و اختیار از جملة آن اسباب است اما آنچه که انسان با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف برگزیند، قضای الهی است.

بشر در کارهای ارادی خود مانند سنگ نیست که او را از بالا به پایین رها کرده باشند و تحت تأثیر جاذبة زمین خواه نا خواه به طرف زمین سقوط کند. نیز مانند گیاه نیست که فقط یک راه دارد و همین که در وضع رشد و نمو قرار گرفت، خواه ناخواه مواد غذایی را جذب و راه رشد و نمو را طی ‌کند. هم چنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایی انجام دهد. بشر همیشه خود را بر سر چهار راه هایی می بیند و هیچ گونه اجباری که فقط یکی از آن‌ها را انتخاب کند ندارد و سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آن‌ها به نظر و فکر و ارادة او مربوط است؛ یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معیّن می‌کند، و این همان قضا و قدر الهی خواهد بود،

در این جا شخصیت و صفات اخلاقی و روحی و پیشینة تربیتی و موروثی و میزان عقل و دور اندیشی بشر به میان می آید و معلوم می‌شود که آیندة سعادت بخش یا شقاوت بار هر کس تا چه اندازه مربوط به شخصیت و صفات روحی و ملکات اخلاقی و قدرت عقلی و علمی او است،‌ و بالاخره به راهی که انتخاب می‌کند.

تفاوتی که میان بشر و آتش که می سوزاند و‌آب که غرق می‌کند و گیاه که می روید و حیوان که راه می رود وجود دارد، این است که انسان انتخاب می‌کند. او همیشه در برابر چند کار و چند راه قرار گرفته، در قطعیت یافتن یک راه و یک کار، خواست او مؤثر است.

انسان، عملی را که با غریزه طبیعی و حیوانی او هماهنگ است و هیچ مانعی برای آن وجود ندارد، به حکم تشخیص و مصلحت اندیشی قادر است ترک کند (مانند ترک گناهان) همچنین کاری را که مخالف خواسته‌های او است و هیچ گونه عامل اجبار کنندة بیرونی وجود ندارد، به حکم مصلحت اندیشی و نیروی خرد می‌تواند انجام دهد مانند خوردن دارو و حاضر شدن برای عمل جراحی.

پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر او را مجبور سازد.
شانسان فقط یک سرنوشت حتمی ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آن‌ها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یکی از آنها، ارادة شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام کند، ممکن است معالجه شود و اگر اقدام نکند، از بین می‌رود. حتمی شدن یکی از آن دو، به اختیار خودش می‌باشد.

امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و کنار دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار می کنی؟ پاسخ داد: "از قضای خدا به قَدَر وی و قضای دیگری فرار می کنم". یعنی قضا و قدر معیّن کرده که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، راهی را انتخاب می کنم که اثر خوب داشته باشد.

اما امام حسین(ع)، با علم و آگاهی و به خاطر رسوا کردن بنی‌امیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش که سکوت در مقابل حاکم ستمگرِ بدعت‌گذار را جایز ندانسته بودحاضر نشد با یزید بیعت کند و به جوار خانة خدا پناهنده شد. در آن جا نامه‌های بی‌شمار کوفیان را دریافت کرد و وقتی مکه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم کوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه «عبیدالله» مانع ورود ایشان به کوفه گشت و به اجبار ایشان را به کربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب کرد. بنابراین راهی که امام برمی‌گزیند، هم اختیاری است و هم تقدیر الهی است و میان تقدیر الهی و انتخاب او نه تنها تضادی نیست، بلکه همخوانی دارند.

حضرت می‌فرماید: «قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند می‌خواهد مرا کشتة‌سربریده، بناحق و ستمدیده ببیند».

کلام حضرت امام حسین بیانگر اراده و مشیت خداوند در مورد بندگان اوست. خداوند می‌خواهد همه بندگان رهرو صراط مستقیم باشند. خدا آنان را به پیمودن این راه امر کرده، از آنها پیمان گرفته که رهرو این راه باشید،ولی انسان‌ها را آزاد گذارده که به خواست خدا عمل کنند یا عصیان کرده و راه دیگری در پیش گیرند.

در مورد امام حسین(ع) هم خداوند می‌خواست بهترین راه را برگزیند که نتیجه و عاقبت آن کشته شدن مظلومانه بود، ولی امام حسین در انتخاب آن راه مجبور نبود.

حضرت خود را آزاد می‌دانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را می‌پسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت می‌دانست. متأسفانه کافران و مشرکان هستند که با استناد به تقدیر و جبر می‌خواهند گمراهی خود را توجیه کنند و می‌گویند:

«لو شاء الله ما أشرکنا و لا آباؤنا...؛ اگر خدا می‌خواست، ما و پدرانمان مشرک نمی‌شدیم»!
منظور آنان این است که مشرک شدن ما به تقدیر الهی و بدون اختیار بوده است،‌هم چنان که قرآن از آنان نقل می‌‌کند: «لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن و لا آباؤنا و لا حرّمنا من دونه من شیء؛ اگر خدا می‌خواست، ما و پدرانمان غیر از خدا را عبادت نمی‌کردیم و بدون اجازة او چیزی را حرام نمی‌شمردیم» یعنی عبادت بت‌ها توسط ما تقدیر و قضای حتمی بوده، قدرت سرپیچی نداشته‌ایم، ولی خداوند چنین اراده و مشیتی را از خود نفی کرده و می‌فرماید: «لو شاء الله لهداکم اجمعین؛ اگر خدا می‌خواست، همه شما را هدایت می‌کرد».

اگر خداوند بخواهد به صورت اجبار انسان‌ها را به راهی ببرد،‌ مطمئناً به راه ایمان و بندگی اجبار می‌کرد، نه به سوی کفر و گمراهی در عین حال خدا ایمان اجباری را نمی‌پسندد و ایمانی را می‌خواهد که از روی اراده و انتخاب باشد و این ارزشمند است،‌نه ایمان اجباری.

پس خداوند وقتی ایمان جبری نخواهد و ارادة قطعی و تخلف ناپذیرش بر هدایت شدن اجباری مردم تعلق نگیرد، ارادة قطعی او بر کفر کافران و شرک مشرکان تعلق نخواهد گرفت، زیرا چنین اراده‌ای علاوه بر آن که جبر را حاکم می‌کند و مخالف دستور الهی است (که به ایمان امر کرده است) و فرستادن پیامبران را بی فایده می‌کند و...، ظلم می‌باشد اما خداوند از ظلم و ستم پیراسته است. پس نه کفر کافران به تقدیر حتمی است (که اراده انسان در آن نباشد) و نه ایمان مؤمنان، چون در این صورت نه کفر آنان گناه بود و نه ایمان ایشان ارزش داشت.

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تورهوایی کربلا



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, قضا, قدر, امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در شنبه 8 آبان 1395


ثواب پیاده روی اربعین و زیارت امام حسین (ع) به روایت امام صادق(ع)

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

از آن زمان که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید شیعیان اهلبیت برای زیارت قبر آن حضرت می رفتند . عده ای با مرکب ، عده ای پیاده و عده ای برای تبلیغات با پای برهنه به کربلا می امدند . روایات فراوانی در باره زیارت قبر امام حسین علیه السلام وارد شده است . در برخی از این روایات تاکید بر پیاده رفتن دارد . بنا بر این پیاده برای زیارت امام حسین علیه السلام رفتن از همان آغاز بوده و تا حال ادامه یافته است .


علما و اولیای الهی برای زیارت سیدالشهدا(ع) در روز اربعین اهمیت والایی قائل بودند و با پای پیاده از نجف اشرف به سوی کربلا رهسپار می‌شدند . جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر کربلای معلی در روز اربعین سال 61 هجری است. این سنت حسنه در سال‌های حضور ائمه معصومین(ع) با وجود حکومت سفاک و خونریز اموی و عباسی انجام شده است.


سنت پیاده‌روی اربعین در زمان شیخ انصاری


در برخی از روایات تاریخی بیان شده است که زیارت کربلا با پای پیاده در زمان «شیخ انصاری»(متوفی سال 1281 قمری) رسم بوده است،‌ اما در برهه‌ای از زمان به ورطه فراموشی سپرده می‌شود و توسط میرزا حسین نوری دوباره احیا می‌شود.
این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که 3 روز در راه بود و حدود 30 نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی می‌کردند . «محدث نوری» از آن پس تصمیم گرفت هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار در سال 1319 هجری قمری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین(ع) رفت.


آداب اربعین از منظر میرزا جواد آقا ملکی تبریزی


میرزا جواد ملکی تبریزی که خود بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین می‌گوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین،‌انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نمازها».(ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه 85)

خاطره ای از آیت‌الله مکارم شیرازی در باره پیاده‌روی روز اربعین


آیت‌الله مکارم شیرازی که در سال‌های 1369 تا 1370 هجری قمری در نجف اشرف ساکن بود دو بار توفیق پیاده‌روی از نجف تا کربلا را داشته است. وی با پای برهنه از مسیر شط (رودخانه) که حدود 20 کیلومتر طولانی‌تر از مسیر کنونی نجف کربلاست و حدود 3 روز به طول می‌انجامید، به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) مشرف شدند.
ایشان می‌گویند: وقتی به یکی از این مُضیف‌ها رسیدیم، صاحب مضیف دعوت و اصرار کرد که مهمان او بشویم و آنجا استراحت کنیم، به او توضیح دادیم که چون امروز کم راه رفته‌ایم و باید مسافت بیشتری را طی کنیم، فرصت ماندن نداریم، پس از کمی اصرار او و امتناع ما، ناگهان صاحب مضیف که معلوم بود چند وقتی است که مهمان برایش نرسیده و از این بابت خیلی ناراحت است، ناگهان چاقویش را در آورد و تهدید کرد که من مدتی است مهمان برایم نیامده است و شما حتماً باید مهمان ما بشوید!.اینقدر مهمانی کردن زائر امام حسین(ع) در نزد اینها اهمیت و ارزش داشت. ... البته بالاخره بعد از اینکه توضیح بیشتری برایش دادیم و قول دادیم که از طرف او زیارت کنیم، اجازه داد که ما برویم.


ثواب پیاده‌‌رفتن به زیارت سیدالشهدا(ع) به روایت امام صادق(ع)


امام صادق(ع) درباره ثواب زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته ، یک گناه از او محو مى‏فرماید ، یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را مامور او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد ،تو از افراد حزب خدا ، حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید ، آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.(کامل الزیارات ص134)


شور حسینی مردم عراق، پس از سقوط صدام/ اربعین بزرگ‌ترین اجتماع شیعی در جهان


پیاده‌روی مراجع و علما تا زمان صدام ادامه داشته است، اما از زمانی که او در سال 1358 (1400 قمری) به ریاست جمهوری عراق رسید تا زمانی که در سال 1381 شمسی (1424) قمری سقوط کرد، وقفه‌ای در اجرای مراسم عزاداری با شکوه و پیاده‌روی‌های دسته جمعی ایجاد شد، هر چند که برخی اخبار حکایت از پیاده‌روی مخفی مردم در زمان صدام داشته است که گاهی منجر به شهادت این افراد توسط نیروی‌های بعث شده، اما مردم عراق با سقوط صدام، بار دیگر عشق و علاقه وصف‌ناپذیر خود به امام حسین(ع) را به جهانیان ثابت کرده‌اند که در کنار دیگر محبان و شیعیان اهل‌بیت از کشورهای ایران، لبنان، پاکستان، هند، لبنان، قطر، امارات، کویت، بحرین و ... مراسم اربعین حسینی را با شکوه‌تر از سال قبل اجرا می‌کنند.
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, ثواب پیاده روی اربعین, امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در سه شنبه 27 مهر 1395


بواسطه ترتب امام حسین طوفان آرام می شود

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.


شخصی به نام حاج باقر که از متدینین و موثقین نجف و از معتمدین آیة اللّه حاج سیدابوالحسن اصفهانی بود که گاهی ایشان را نیابتا بحج می فرستاد می گوید با کشتی از بصره عازم جده بودیم حوالی مسقط و عدن موج شدیدی در دریا پدیدآمد و کشتی در حال غرق شدن بود و حجاج هم پریشان شدند و ترسیدند ناگاه کاپیتان کشتی که شخصی مسیحی بود نزد من آمد و با اشاره پیشانی گفت که تربت داری (ظاهرا این قضیه چند بار اتفاق افتاده که کاپیتان این شخص را می شناخته از قبل) من که تربت حضرت سیدالشهداء همراهم بود بیرون آوردم به دستم گرفتم نزدیک دریچه کشتی رفتم و تربت را به دریا انداختم موج و طوفان کم شد و به سلامت رفتیم که همه تعجب کردند

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, امام حسین, تربت امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در چهار شنبه 7 مهر 1395


روز هشتم محرم در کربلا چگونه بود؟

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

چون تحمل عطش خصوصاً برای کودکان دیگر امکان پذیر نبود،یاری از یاران امام حسین (علیه السلام) به نام یزید بن حصین همدانی که در زهد و عبادت سرآمد بود، به امام گفت: به من اجازه بدهید تا نزد عمر بن سعد رفته و با او در مورد آب مذاکره کنم شاید از این تصمیم برگردد.

امام حسین (علیه السلام) فرمود: اختیار با توست.

او به خیمه عمر بن سعد وارد شد، بدون آنکه سلام کند.

عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی چه عاملی تو را از سلام کردن به من بازداشت؟ مگر من مسلمان نیستم و خدا و رسول او را نمی شناسم؟

آن مرد همدانی گفت: اگر خود را مسلمان می پنداری، پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفته ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می نوشند، از آن مضایقه می کنی و اجازه نمی دهی تا آنان نیز از این آب بنوشند، حتی اگر جان بر سر عطش بگذارند؟ و گمان می کنی که خدا و رسول او را می شناسی؟

عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی من می‌دانم که آزار کردن این خاندان حرام است اما عبیدالله مرا به این کار واداشته است و من در لحظات حساس قرار گرفته ام و نمی دانم باید چه کنم؟ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاق آن می سوزم؟ و یا اینکه دستانم به خون حسین آلوده گردد در حالی که می دانم کیفر این کار آتش است، ولی حکومت ری به منزله نور چشم من است. ای مرد همدانی در خودم این گذشت و فداکاری را که بتوانم از حکومت ری چشم بپوشم نمی بینم.

یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام رسانید و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است که شما را برای رسیدن به حکومت ری به قتل رساند.

ملاقات امام حسین (علیه السلام) و عمر بن سعد ملعون


امام حسین (علیه السلام) مردی از یاران خود به نام عمرو بن قرظه انصاری را نزد عمر بن سعد فرستاد و از او خواست که شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند، عمر سعد نیز پذیرفت. شب هنگام امام حسین (علیه السلام) با 20 نفر از یارانش و عمر بن سعد با 20 نفر از سپاهیانش در محل موعود حضور یافتند.

امام حسین (علیه السلام) به همراهان خود دستورداد تا برگردند و فقط برادر خود حضرت عباس بن علی (علیه السلام) و فرزندش حضرت علی اکبر (علیه السلام) را در نزد خود نگاه داشت و همین طور عمر بن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش به بقیه همراهان دستور بازگشت داد.

ابتدا امام حسین (علیه السلام) آغاز سخن کرد و فرمود:

ای پسر سعد آیا با من مقاتله می کنی و از خدایی که بازگشت تو بسوی اوست، هراسی نداری؟ من فرزند کسی هستم که تو بهتر می دانی. آیا تو این گروه را رها نمی کنی تا با ما باشی؟ و این موجب نزدیکی توبه خداست.

عمر بن سعد ملعون گفت: اگر از این گروه جدا شوم، می ترسم که خانه ام را خراب کنند.

امام حسین (علیه السلام) فرمود: من برای تو خانه ات را می سازم.

عمر بن سعد گفت: من بیمناکم که املاکم را از من بگیرند.

امام فرمود: من بهتر از آن به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم.

عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و می ترسم که آنها را از دم شمشیر گذراند.

امام حسین (علیه السلام) هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود بازنمی گردد، از جای برخاست در حالی که می فرمود: تو را چه می شود؟ خداوند جان تو را به‌زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد، به خدا سوگند من می دانم از گندم عراق جز به مقداری اندک نخوری.

عمر بن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است!

 

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, امام حسین, عمر بن سعد, ,

نوشته شده توسط رامش در شنبه 3 مهر 1395


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 203 صفحه بعد





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |